پای مافیای فیلترشکن در کار است؟
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۰۸۳۲
از دسترس خارج شدن همزمان فیلترشکن ها همزمان با قطعی برق گسترده در تهران حاکی از آن است که این فیلترشکن ها در ایران تولید و از داخل کشور به کاربران ایرانی خدمات می دهد.
قطع گسترده فیلترشکنها همزمان با قطع برق در مناطق مختلفی از تهران در شامگاه نیمه مرداد شاهدی است بر اینکه کسب و کار تولیدکنندگان داخلی فیلترشکن فعلا سکه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شامگاه نیمه مردادماه بخش بزرگی از تهران وارد یک خاموشی سنگین شد. طبق اعلام شهروندان و مشاهدات میدانی بخش زیادی از خیابان مطهری، چهارراه قصر و بزرگراه صیاد شیرازی، خیابان خواجه عبدالله، جلفا، خیابان بخشهایی از خیابان ولیعصر و بلوار فردوس در غرب تهران برای مدتی نه چندان کوتاه روشنایی خود را از دست دادند.
رسانهها هم گزارش دادند در خیابان مطهری قطعی برق موجب به دلیل از کار افتادن چراغهای راهنمایی موجب اختلال ترافیکی شده بود. همچنین طبق اعلام شهروندان قطعی برق در میدان هفتتیر، خیابانهای سلیمانخاطر، سهروردی جنوبی و شمالی، بهار شیراز، بهار و مفتح، بهشتی، هویزه، آپادانا نیز مشاهده شد.
اینکه دلیل این قطعی گسترده چه بود، بحث دیگری است. اما یکی از نتایج مهم این قطعی برق در شامگاه ۱۵ مرداده ۱۴۰۲، از دسترس خارج شدن بسیاری از سایتها و اپلیکیشنهای مربوط به کسب و کارهای اینترنتی یا رسانهها بود.
از جمله قطعی برق در دیتاسنتر افرانت در خیابان بهشتی توسط مظفری مدیر اجرایی گرینوب تائید شد. قطعی که بیش از ۷۵ دقیقه طول کشید و باعث خارج شدن برخی سایتها و اپلیکیشنها مانند اسنپ فود از دسترس شهروندان شد.
اما در بین قطعی این سایتها و اپلیکیشنها یک اتفاق جالب و مهم هم رخ داد. بخش زیادی از فیلتنرشکنها هم نیز همزمان با قطعی برق و از کار افتادن دیتاسنترها، قطع شدند. یعنی در همان دقایقی که برخی سایتها و خدمات اینترنتی داخلی در دسترس کاربران قرار نداشتند، این فیلترشکنها هم از دسترس شهروندان خارج شده بودند. از جمله این فیلترشکنها میتوان به اپلیکیشن super vpn اشاره کرد که یک فیلترشکن پولی است و مشترکان زیادی در ایران دارد.
همچنین گزارشهای متعددی از قطع ارتباط لینکهای مربوط به فیلترشکنهای v۲ray و cisco نیز منتشر شده.
معنای این اتفاق تائید یک چیز است؛ این فیلترشکنها در ایران تولید و از داخل ایران خدمات آنها به کاربران ارائه میشود.
بعد از تشدید و تثبیت فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی در مهرماه سال قبل تا کنون، گزارشهای متعددی درباره گردش مالی حوزه تولید و توزیع فیلترشکن منتشر شده است. از جمله آصفری و رشیدی کوشکی دو نماینده مجلس، در دو اظهارنظر مختلف که خردادماه امسال انجام شده بود گردش مالی تجارت فیلترینگ و کاسبان آن در ایران را بین ۴۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده بودند.
محاسبات تخمینی هم میتواند این گمانه را درباره رقم تجارت فیلترشکن تائید کند. حداقل ۶۰ میلیون ایرانی از شبکههای اجتماعی فیلترشده استفاده میکنند. با احتساب فروش ماهانه ۱۵۰ هزار تومانی هر نسخه فیلترشکن و در نظر گرفتن یک جمعیت ۳۰ میلیون نفری، این رقم طی یک ماه به بیش از ۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان میرسد. عددی که سالانه در مرز ۵۵ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
به موازات این گردش مالی است که بسیاری از کارشناسان و افراد مطلع از وجود یک مافیای قوی فیلترشکن خبر میدهند. مساله آنقدر جدی است که همین چند روز پیش، نصرالله پژمانفر رئیس کمیسیون اصل نود مجلس که از چهرههای نزدیک به جبهه پایداری محسوب میشود، گفت: در کشور مافیای فیلترشکن داریم که گردش مالی بسیار بالایی دارند. ما نتوانستیم سیاست درستی در خصوص فضای مجازی داشته باشیم.
روز ۳۱ خرداد هم صدیف بدری، نماینده اردبیل در صحن مجلس طی تذکری شفاهی به رئیسجمهور، از وضعیت فیلترینگ و صرف هزاران میلیارد تومان برای فیلترشکن انتقاد کرد. او نیز در سخنانش به بحث مافیای فیلترشکن و گردش مالی بالای ۵۰ هزار میلیارد تومانی این حوزه در سال اشاره کرده بود.
سانسور فضای مجازی در ایران نه تنها گردش مالی رویایی برای فروشندههای سرویسهای فیلترشکن خلق کرده، بلکه بازار کسبوکارهای موازی با آن را نیز سکه کرده است.
اگر فرض کنیم، نیمی از کاربران از انتقال وجه کارت به کارت برای خرید ویپیان استفاده کرده باشند، سود بانکها از خرید ویپیان، با احتساب کارمزد تراکنش ۷۲۰ تومانی، حدود ۴۰ میلیارد تومان در ۹ ماهه اخیر است. درگاههای واسط خرید اینترنتی اما، کارمزدهای بیشتری را اعمال میکنند و به طور طبیعی، سود بیشتر از بانکها به جیب میزنند. به عنوان مثال، معروفترین این درگاهها، کارمزد حدود ۱۴ درصدی را روی هر خرید اینترنتی محاسبه میکند. به فرض، اگر نیمی از کاربران باقیمانده ازاین درگاه برای خرید فیلترشکن استفاده کرده باشند، سود تنها یک کاربر از خرید ویپیانهای ۱۵۰هزار تومانی ماهانه ۶۳ میلیارد تومان است.
حالا با اتفاقی که شامگاه نیمه مرداد و بعد از قطع برق در مناطق وسیعی از تهران رخ داده، گمانهها درباره وجود مافیای فیلترشکن در ایران و کاسبان فیلترینگ جدیتر هم میشود.
این در حالی است که در ماده ۲۵ قانون جرایم رایانهای، تولید یا انتشار یا توزیع و در دسترس قرار دادن یا معامله داده ها یا نرمافزارها یا هر نوع ابزار الکترونیکی که صرفاً به منظور ارتکاب جرائم رایانهای به کار میرود جرم محسوب میشود.
اما با وجود همین قانون و تاکید مقامات مختلف ذی ربط بر اجرای آن، بازار داغ تولید و عرضه فیلترشکن در داخل ایران جای سوالات بسیاری را ایجاد میکند. اینکه این کاسبان داخلی فیلترشکن چه کسانی هستند و چگونه مشغول فعالیت میباشند که به موازات سختگیریهای فزاینده برای محدود کردن دسترسی به شبکههای مجازی خارجی و برخی سایتها، آسیبی به کاسبی آنها وارد نشده؟
قطع گسترده فیلترشکنها همزمان با قطع برق در مناطق مختلفی از تهران در شامگاه نیمه مرداد شاهدی است بر اینکه کسب و کار تولیدکنندگان داخلی فیلترشکن فعلا سکه است.
منبع: فرازدیلی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: فیلترشکن قطعی برق مافیا کسب و کارهای اینترنتی اینترنت اپلیکیشن مافیای فیلترشکن فیلترشکن ها فیلترشکن ها هم میلیارد تومان همزمان با قطع شامگاه نیمه گردش مالی کسب و کار سایت ها قطعی برق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۰۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیفیت و بیتوجهی: دست اندازی در جاده پیشرفت راهسازی ایران
سال ۱۸۵۲ بود که بشر برای نخستینبار در خیابانهای شهر پاریس آسفالت ریخت. از آن به بعد، این فناوری نفتی محبوبتر شد و با رشد صنعت خودرو، ضرورت پیدا کرد. کشوری در جهان نیست که خیابان آسفالت نداشته باشد.
به گزارش پدال، هر بار که از خانه خود بیرون میآییم، آسفالت یکی از اولین تصاویری است که آن را میبینیم؛ هرچند که کمتر به چشم میآید. بنابراین میتوان با اطمینان گفت که نقشی اساسی در زندگی ما دارند.
متاسفانه با وجود اینکه کشور ما یکی از اصلیترین و بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان به شمار میرود، در فراهمآوری آسفالت باکیفیت برای شهروندانش مشکل دارد. پس در این مقاله بر آن شدیم که نگاهی به این مسئله داشته باشیم که اصلا آسفالت خوب چگونه است؟ چه پیشنیازهایی برای تولید آن وجود دارد؟ سپس به مشکلات اصلی راهسازی شهری و بینشهری نگاهی میاندازیم.
در انتها هم به پاسخ شهرداریها به معضل سرعت یعنی دستاندازها ادای احترام خواهیم کرد. اما پیش از هر چیزی، شایسته است نگاهی مختصر به نحوه تولید آسفالت داشته باشیم.
آسفالت چگونه تولید میشود؟ابتدا سنگدانههای سرد مانند شن و ماسه به خشککن منتقل میشوند. سنگدانههای خشکشده با استفاده از صفحه ارتعاشی در اندازههای مختلف دستهبندی میشوند و به ترکیب قیر و مواد فیلر میرسند تا ذخیرهسازی شوند.
واحد کنترل کیفیت، استاندارد آنها را بررسی میکند. در این فرایند از آسفالت بازیافتی هم استفاده میشود که میزان آن باید درحد طبیعی باشد وگرنه افزایش آن باعث کاهش کیفیت آسفالت خواهد شد.
چه آسفالتی «خوب» است؟شاید برای مصرفکننده، صافترین و تیرهترین و خطکشیشدهترین شکل آسفالت بهترین آن باشد اما پیش از تبدیل کردن خیابان به پیست مسابقه باید به نکاتی توجه شود.
کیفیت بالای قیر، دانهبندی مناسب سنگدانه در مرحله تولید، مقاومت فشاری مناسب و استفاده درست از گیلسونایت، زیرسازی درست، سطح روان آسفالتکاری، مقاومت کششی خوب، مقاومت در برابر ترکخوردگی و قیمت مناسب از جمله ویژگیهای اصلی یک آسفالت درخور هستند. با در نظر داشتن این فاکتورها، بهتر میتوان به خیابانها و جادههای داخلی نگاه کرد و آنها را ارزیابی کرد.
چرا آسفالت خوب مهم است؟نهایتا چه راه خاکی باشد و چه آسفالت، خودروهای ما آن را میپیمایند. اما در پذیرش این واقعیت نهچندان خوشایند دو فاکتور مهم وجود دارد: نخست آنکه بهعنوان شهروندان این سرزمین باید بدانیم که لایق خدمات شهری درست و مناسب هستیم.
هرچند این کلیشه در سراسر جهان وجود دارد که «مردم باید حقشان را از مدیران، طلب کنند» اما هیچگاه نباید این مسئله باعث شود تا جایگاه خود را فراموش کنیم. هدف اصلی ایجاد یک سازمان خدماترسانی است نه بهانهتراشی!
دوم آنکه بهرهمندی از آسفالت مناسب میتواند تاثیر بهسزایی روی سلامت خودروهای ما داشته باشد. بخش بزرگی از خودروهای بازار داخلی بیکیفیت هستند. شرایط اقتصادی مشتری ایرانی را مجاب کرده تا به پایینترین سطح امکانات مانند سیستم تهویه و بالابر برقی شیشه بسنده کند (هرچند این مورد هم تا چندی پیش بهعنوان آپشن معرفی میشد).
پس اگر خودروی بیکیفیت را در خیابان یا جاده بیکیفیت قرار دهید، نتیجه آن چیزی جز افزایش استهلاک خودرو، ناراحتی سرنشینان و افزایش دردسرهای سازمانها نیست.
تصور کنید یک خیابان مهم و پرتردد در شهر ۶۰ هزار نفری «الف»، کیفیت مناسبی دارد، بهاندازه کافی بزرگ است و بهجای دستاندازهای بیامان، از خطکشی درست و سیستم ترافیکی هوشمندانه استفاده میکند و صدالبته مانند سطح کره ماه، مملو از چاله نیست.
تردد خودروها در این مسیرها سروصدای کمتری در کابین ایجاد میکند. خطکشیها هم میتوانند به حرکت مردم نظم بیشتری بدهند تا حرکت ترافیک روانتر باشد. در نتیجه، آرامش راننده و سرنشینانش بیشتر حفظ میشود که خود، روی کیفیت رانندگی و کاهش تصادفات تاثیری مثبتی خواهند گذاشت.
علاوهبر آن، شهر ظاهر مرتبتری میگیرد و سطح رضایت عمومی از زندگی در آنجا افزایش پیدا میکند. اگر خیابانهای شهرهای زیبا یک فاکتور مشترک با یکدیگر داشته باشند، آن آسفالت و خیابانکشی مناسب است.
از دید نگارنده، در زمینه زیبایی شهری، پس از آسفالت و ساختمانهای مرتب، خودروها اهمیت پیدا میکنند. من هم دوست دارم با خرید یک دستگاه پورشه ماکان به زیبایی شهرم کمک کنم اما همانطور که در مقالات دیگر اشاره کردهام، گاراژ خانهام برای آن جا ندارد!
آیا مشکل خیابانها و جادههای ما اینقدر جدی است؟بیشک پاسخ این سوال، یک «بله» بهوسعت ایران است. پیشتر در مقالهای جداگانه به نبود آیندهنگری در طراحی شهری اشاره کرده بودیم که میتوانید آن را از بخش مقالات مرتبط (ابتدای مطلب) مشاهده کنید. کیفیت پایین زیرسازی یکی از اصلیترین معضلات راهسازی ایران است. مسئولان راهداری و شهرداریها بهگونهای در انجام پروژهها «صرفهجویی» میکنند که انگار اگر یک پروژه با کیفیت «عالی» به اتمام برسد، آن مسئول را تبعید خواهند کرد.
سازمانهای ما برای حفظ سرمایه و جبران کمبود بودجههایشان از کیفیت خدمات کم میکنند اما دریغ از آنکه همین انتخاب باعث خرج و نگرانی بیشتر برای مردم و خود سازمان مربوطه میشود. نمونه آن هم در مناطق مسکونی و جادههای بینشهری کم نیست.
اگر شما هم یک مسیر را روزانه طی کنید، با چالهها و خرابیهای آن آشنا میشوید. برای اینکه از وضعیت جاده سایر نقاط کشور هم با خبر باشید، کافی است یکبار بلیط هواپیما تهیه نکنید و با پژو یا سمندهای زرد خطی از شهر «الف» به «ب» بروید.
کوهی به نام سرعتگیرنمیدانم چه کسی، چگونه و در نتیجه چه اتفاقی استفاده از دستانداز در خیابانها و بهویژه، جادههای کشور مناسب و «عقلانی» دانسته است؟ از زمانی که بهعنوان یک کودک دوچرخهسواری یاد گرفتم، با دستانداز سر کوچه مواجه شدم.
به یاد دارم که به من میگفتند وجود آنها برای کاهش سرعت مردم و موتورسواران ضروری است. تا اینکه با خودرو در جادههای شمال کشور، از خراسانشمالی تا گیلان، سفر کردم و با دستاندازهای بیشمار روبهرو شدم.
دستاندازهایی که اگر با سرعت قانونی جاده از آنها عبور کنید، حتما اتفاقی ناگوار برای شما یا خودروتان رخ خواهد داد. بیشک شماری از آنها هم فاقد تابلوی هشدار هستند که خود احتمال عبور نامناسب از روی دستانداز را افزایش میدهد.
برایم سوال است که چگونه مردم کشورهای دیگر از تاجیکستان گرفته تا ایالاتمتحده به اندازه ما به دستانداز نیاز ندارند؟ یعنی ما موتورهای بیشتری داریم؟ با توجه به جمعیت کشور آمریکا این مورد بعید است. آیا خودروهایمان سریعتر هستند؟ گمان نمیکنم چون حتی مردم تاجیکستان هم به انواع مرسدسبنز و بنتلی دسترسی دارند پس قطعا سریعتر نیستیم.
آیا رانندگی پرخاشگرانهای داریم؟ پس چرا مسئولان توانمندتری برای «مدیریت درست» رفتارهای ترافیکی روی کار نمیآیند؟ دوست دارم این مطلب را با همان سوالی که آغاز کردم خاتمه دهم: چرا کشور نفتخیز ایران، همچنان از مسیرهای بیکیفیت رنج میبرد؟ چرا از دست سرعتگیرها راحت نمیشویم؟
کانال عصر ایران در تلگرام